مقدمه
ساحل شرم الشیخ، با آن آب های فیروزه ای و آفتاب درخشانش، بار دیگر به مرکز توجه جهان تبدیل شده است. اما این بار نه برای گردشگران اروپایی که به دنبال آرامش و غواصی اند، بلکه برای سیاستمداران، اقتصاددانان و رهبران جهانی که زیر سقف سالن های شیشه ای آن جمع شده اند تا درباره یکی از پر تنش ترین بحران های قرن تصمیم بگیرند.
شرم الشیخ، شهری که بار ها شاهد تلاش های ناکام برای صلح و بازسازی در خاورمیانه بوده، اکنون دوباره میخواهد نقش خود را در تاریخ تثبیت کند، اما آیا این بار نتیجه متفاوت خواهد بود؟
در روزی که نشست آغاز شد، خبرنگاران از سراسر جهان، دوربین هایشان را به سوی آن تابلوی آبی درخشان با نوشته ی Sharm El Sheikh Summit 2025 نشانه رفتند. درون سالن، هوایی سنگین از امید و تردید حاکم بود. صدای ترجمه هم زمان در گوش رهبران جهان میپیچید، در حالی که نمایندگان کشور ها، نهاد های بین المللی و سازمان های مالی بزرگ پشت میز هایی نشسته بودند که آینده ی اقتصاد منطقه را رقم میزد.
شرم الشیخ فقط یک شهر ساحلی در مصر نیست، نمادی است از تلاش برای بازسازی در میانه ی آشوب. از سال ها پیش، این شهر بار ها میزبان نشست هایی بوده که هدفشان پایان دادن به بحران ها یا احیای امید در خاورمیانه بود، از مذاکرات صلح گرفته تا اجلاس های محیط زیستی. اما نشست امسال معنای متفاوتی دارد: مسئله فقط صلح نیست، بلکه بازسازی اقتصادی در ابعاد عظیم است.
در جهان امروز، اقتصاد به اندازه ی سیاست، میدان جنگ شده است. هر توافق یا اختلاف، مستقیما بر قیمت نفت، نرخ ارز، و سرمایه گذاری های جهانی اثر میگذارد. به همین دلیل، نگاه ها به شرم الشیخ فقط سیاسی نیست، بورس های جهانی، شرکت های انرژی، و حتی بازار های کالا های اساسی، با دقت اخبار این اجلاس را دنبال میکنند.
در روز های منتهی به آغاز نشست، پیشبینی ها متفاوت بود. برخی تحلیلگران از این نشست به عنوان آخرین شانس برای مهار فروپاشی اقتصادی منطقه خاورمیانه یاد میکردند. برخی دیگر اما بدبینانه تر معتقد بودند که این هم یکی از ده ها نشست بی حاصل است که بیشتر برای نمایش وحدت برگزار میشود تا اقدام واقعی.
اما فارغ از هر دیدگاه، یک حقیقت انکارناپذیر بود: شرم الشیخ دوباره به صحنه ی اصلی بازگشته بود، جایی که سیاست، اقتصاد، و امید به زندگی بهتر، در هم تنیده اند. مردمی که در خیابان های غزه، بیروت یا خارطوم درگیر فقر، جنگ یا بی ثباتی اند، چشم به نتیجه ی تصمیم هایی دارند که در همین سالن های براق گرفته میشود.
این مقاله تلاش میکند پرده از لایه های مختلف این نشست بردارد، از اهداف و ساختار آن گرفته تا پیامد های اقتصادی و پشت پرده های دیپلماتیکش، تا ببینیم آیا واقعا میتوان از شرم الشیخ انتظار تولد دوباره ی یک نظم اقتصادی تازه در منطقه را داشت یا نه.
پیشزمینه و زمینههای نشست
وقتی نام شرم الشیخ بر زبان می آید، برای بسیاری از مردم یادآور سواحل آرام، صخره های مرجانی و توریست هایی است که با ماسک غواصی در آب های نیلگون دریای سرخ شنا میکنند. اما برای سیاست مداران، دیپلمات ها و اقتصاددانان، این شهر معنا و وزنی متفاوت دارد. شرم الشیخ شهری است که تاریخ در آن بار ها به تعلیق درآمده و دوباره نوشته شده است.
از اوایل دهه ی 2000، این شهر به یکی از مراکز ثابت برای نشست های صلح، امنیت و توسعه در خاورمیانه تبدیل شد. مصر، با موقعیت ژئوپولیتیکی منحصر به فردش، بار ها تلاش کرده است تا با میزبانی چنین اجلاس هایی، جایگاه خود را به عنوان میانجی میانه رو میان شرق و غرب تثبیت کند. شرم الشیخ، با فاصله ای امن از پایتخت و در دل شبه جزیره سینا، مکان ایده آلی برای چنین ماموریتی است: دور از هیاهوی قاهره، اما در نزدیکی قلب بحران ها.
چرا دوباره شرمالشیخ؟
در سال های اخیر، مجموعه ای از بحران های سیاسی و اقتصادی، منطقه ی خاورمیانه را در وضعیتی بی سابقه قرار داده است:
جنگ ها و درگیری های نظامی که زیرساخت ها را نابود کرده اند،
تورم و سقوط ارزش پول ملی در چندین کشور،
بیکاری گسترده و موج مهاجرت،
و بی اعتمادی فزاینده نسبت به وعده های بازسازی بین المللی.
در چنین شرایطی، مصر با درایت دیپلماتیک خود، دوباره شرم الشیخ را به عنوان نقطه ی تلاقی سیاست و اقتصاد معرفی کرد. این انتخاب، نه تنها جنبه ی جغرافیایی دارد، بلکه حامل پیامی نمادین است: زمان بازسازی دوباره فرا رسیده است.
دولت مصر نیز با آگاهی از وزن تاریخی این شهر، تلاش کرد تا شرم الشیخ را به مرکز گفت و گو های چند جانبه تبدیل کند. این شهر پیش تر میزبان کنفرانس های مهمی مانند اجلاس COP27 (اجلاس تغییرات اقلیمی سازمان ملل) بود که نگاه جهانی را به مسائل زیست محیطی منطقه جلب کرد. حالا، پس از سال ها، همان سالن ها و میز ها میزبان چهره هایی هستند که این بار نه درباره محیط زیست، بلکه درباره آینده ی اقتصادی و سیاسی خاورمیانه تصمیم میگیرند.
بازیگران اصلی روی صحنه
نشست شرم الشیخ، امسال مجموعه ای بی سابقه از کشور ها، سازمان ها و نهاد های مالی را گرد هم آورد. از ایالات متحده و اتحادیه اروپا گرفته تا کشور های عربی حاشیه خلیج فارس، ترکیه، و حتی نهاد هایی چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی. حضور این بازیگران نشان میداد که موضوع فقط یک بحران محلی نیست، بلکه یک مسئله ی جهانی است که تاثیرات آن میتواند تا بازار های وال استریت و بورس لندن هم کشیده شود.
نکته ی جالب توجه، حضور پر رنگ نهاد های مالی و توسعه ای در این نشست بود. بر خلاف گذشته که محور اصلی گفتگو ها صلح سیاسی بود، این بار تمرکز بر اقتصاد پس از بحران بود: تامین بودجه ی بازسازی، تضمین سرمایه گذاری در مناطق آسیب دیده، و یافتن راهی برای بازگرداندن اعتماد به بازار های منطقه.
تجربه های گذشته و زخم های قدیمی
اما برگزاری این نشست، سایه ای از خاطرات نشست های ناکام گذشته را نیز با خود داشت. از کنفرانس صلح شرم الشیخ در سال 2005 گرفته تا اجلاس امنیتی 2016، بسیاری از تلاش های پیشین با امید آغاز شدند و با سکوت به پایان رسیدند.
مردم منطقه بارها شاهد عکس های دسته جمعی سیاستمداران لبخند زنی بوده اند که چند ماه بعد، همان کشور ها دوباره درگیر درگیری های خونین شدند.
به همین دلیل، نشست جدید شرم الشیخ در آغاز کار با موجی از تردید عمومی مواجه بود. بسیاری میپرسیدند: آیا این نشست واقعا میتواند تغییری ایجاد کند یا فقط صحنه ای برای نمایش دیپلماسی است؟
اقتصاد، کلید واژه ی تفاوت
تفاوت بزرگ این اجلاس با نشست های قبلی در همین نکته نهفته است. این بار اقتصاد، در مرکز توجه قرار گرفته است. از بازسازی زیرساخت ها گرفته تا ایجاد مسیر های تجاری جدید، موضوعات نشست رنگ و بوی عدد و رقم گرفته اند. در جهان امروز، بازسازی بدون سرمایه ممکن نیست، و سرمایه بدون اعتماد شکل نمیگیرد.
کشور های میزبان و مشارکت کننده تلاش دارند تا با ایجاد چارچوبی اقتصادی و تضمین های مالی، زمینه ی بازگشت شرکت های بین المللی و سرمایه گذاران خصوصی را فراهم کنند. بحث هایی درباره تشکیل صندوق توسعه منطقه ای، ایجاد مشوق های سرمایه گذاری سبز، و حتی بازار مشترک بازسازی از جمله محور های داغ این گفتگو ها بود.
شرم الشیخ، با همه ی تاریخ و نمادگرایی اش، این بار قرار است تنها میزبان گفت و گو نباشد، بلکه سکوی پرتابی برای یک نقشه ی اقتصادی جدید در خاورمیانه باشد؛ نقشه ای که اگر درست اجرا شود، میتواند ده ها میلیارد دلار سرمایه را به سمت منطقه سرازیر کند و سرنوشت میلیون ها نفر را تغییر دهد.
اجزای نشست و محورها
نشست شرم الشیخ با شکوهی آغاز شد که بیشتر به مراسم افتتاحیه یک رویداد بین المللی میماند تا گفت و گویی میان کشور های خسته از جنگ. پرچم ها در نسیم گرم صحرا به اهتزاز درآمده بودند و صدای سرود ملی مصر، فضای سالن را پر کرده بود. اما پشت این شکوه، واقعیتی پنهان بود: دنیا از بحران های اقتصادی و سیاسی خاورمیانه خسته شده بود و این نشست، شاید آخرین تلاش برای ترمیم اعتماد از دست رفته به آینده ی منطقه بود.
بازیگران اصلی: چه کسانی پشت میز نشستند؟
در میان حاضران، ترکیبی از قدرت های جهانی، کشور های منطقه و نهاد های اقتصادی بین المللی دیده میشد.
ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین و روسیه هرکدام نمایندگانی در سطح بالا فرستاده بودند، نه فقط برای بیان مواضع سیاسی، بلکه برای محاسبه ی سهم خود در آینده ی اقتصادی منطقه. کشور های عربی حاشیه خلیج فارس نیز با هیئت هایی قدرتمند وارد میدان شدند، آنها میدانستند که بازسازی منطقه، بدون سرمایه های آنها ممکن نیست.
اما حضور نهاد هایی مانند صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، بانک توسعه اسلامی و چندین صندوق سرمایهگذاری خصوصی، به نشست رنگ اقتصادی جدیتری بخشید.
در واقع، شرم الشیخ امسال بیش از آنکه میدان دیپلماتها باشد، صحنه ی گفتوگوی اقتصاددانها و مدیران سرمایه بود.
در گوشه و کنار سالن، میشد صدای مکالماتی را شنید که به وضوح درباره ی تضمین های مالی، بیمه ی سرمایه گذاری و مشوق های تجاری بود. این بار، برخلاف گذشته، کلمه ی «پول» نه تنها موضوع حاشیه ای، بلکه محور اصلی بحث ها محسوب میشد.
محور های اصلی مذاکرات
بر اساس گزارش های رسمی و منابع نزدیک به هیئت ها، مذاکرات در چند محور کلیدی متمرکز بود:
1. بازسازی و کمک های اقتصادی
بخش نخست نشست، به برآورد خسارت ها و تعیین نیاز های بازسازی اختصاص داشت. طبق برآورد های منتشر شده از سوی بانک جهانی و برنامه توسعه سازمان ملل، خسارت های مستقیم زیرساختی و اقتصادی در نوار غزه حدود 30 میلیارد دلار برآورد شده و مجموع نیاز بازسازی و احیای اقتصاد منطقه ممکن است به 50 تا 70 میلیارد دلار برسد.
در نشست شرم الشیخ نیز تاکید شد که برآورد دقیق نهایی در ماه های آینده با همکاری نهاد های بین المللی منتشر میشود.
کشور های ثروتمندتر منطقه مانند عربستان سعودی، قطر و امارات وعده دادند که در قالب صندوقی مشترک، بخشی از هزینه های بازسازی را تامین کنند. با این حال، اختلاف نظر بر سر نحوه ی تخصیص منابع و نظارت بر مصرف آنها، یکی از جدی ترین چالش های پشت در های بسته بود.
2. ایجاد صندوق توسعه و سرمایهگذاری
یکی از موضوعات مورد بحث، شکل دهی به چارچوبی برای همکاری اقتصادی و جذب سرمایه های بین المللی بود. هرچند هنوز هیچ نهاد یا عدد مشخصی اعلام نشد، اما کشور ها و سازمان های مالی توافق کردند در ماه های آینده درباره ی ایجاد صندوقی مشترک برای بازسازی گفتوگو کنند؛ الگویی که از تجربه های جهانی همچون طرح مارشال الهام میگیرد.
این طرح، اگر عملی شود، میتواند نه تنها چهره ی اقتصادی منطقه را دگرگون کند، بلکه اعتماد از دست رفته ی سرمایه گذاران خارجی را نیز بازگرداند.
3. امنیت و ثبات به عنوان پیش شرط اقتصاد
محور دیگر گفتوگو ها، امنیت و حاکمیت پایدار بود. رهبران حاضر در نشست تاکید کردند که بدون تضمین ثبات سیاسی، هیچ سرمایه ای در منطقه دوام نخواهد داشت.
پیشنهاد هایی برای ایجاد نیروی مشترک نظارت امنیتی، همکاری مرزی، و حتی نظارت سازمان ملل بر مسیر های تجاری مطرح شد تا از بازگشت درگیری ها جلوگیری شود.
4. شفافیت و نظارت مالی
کشور های غربی و نهاد های مالی بین المللی به وضوح اعلام کردند که هیچ کمکی بدون نظارت دقیق صورت نخواهد گرفت. موضوع فساد سیستماتیک در بسیاری از کشور های درگیر، به عنوان یکی از بزرگ ترین موانع توسعه مطرح شد.
در نتیجه، کمیته ای ویژه برای رصد هزینه کرد بودجه ها و ارزیابی پیشرفت پروژه ها تشکیل شد تا از تکرار تجربه های تلخ گذشته جلوگیری شود.
5. محور انرژی و گذار اقتصادی
در بخش پایانی نشست، توجه ها به حوزه ی انرژی معطوف شد. افزایش قیمت نفت، بحران انرژی در اروپا و نیاز جهانی به منابع پایدار، باعث شد که خاورمیانه دوباره به عنوان یکی از مهره های کلیدی اقتصاد جهانی مطرح شود.
پیشنهاد هایی درباره ی توسعه انرژی های تجدیدپذیر در منطقه، خطوط انتقال گاز و برق، و سرمایه گذاری در پروژه های هیدروژن سبز ارائه شد که مصر تلاش دارد خود را در مرکز آن قرار دهد.
سند نهایی و وعده ها
در پایان نشست، بیانیه ای مشترک منتشر شد که در آن کشور های شرکت کننده بر چند اصل کلیدی توافق کردند:
پایبندی به آتش بس و آغاز بازسازی فوری زیرساخت های حیاتی،
تاسیس کارگروهی بین المللی برای هماهنگی کمک ها و پروژه ها،
و تعیین نقشه راه همکاری های اقتصادی در ماه های آینده.
هنوز هیچ رقم یا زمان بندی قطعی درباره سرمایه گذاری اعلام نشده، اما توافق کلی بر سر آغاز فرآیند بازسازی وجود دارد.
اما همان طور که یکی از خبرنگاران حاضر در نشست در گزارش خود نوشت:
«بیانیه ها همیشه زیبا هستند، مسئله آن است که چند درصد از آنها به واقعیت تبدیل میشود.»
واقعیت این است که در میان وعده ها، ابهام های زیادی باقی مانده است. هیچ ساز و کار مشخصی برای الزام کشور ها به اجرای تعهداتشان وجود ندارد، و تجربه نشان داده که هر تغییر کوچک سیاسی میتواند کل نقشه را زیر و رو کند.
با این حال، فضای کلی نشست با احتیاطی خوش بینانه پایان یافت. هیئت ها سالن را ترک میکردند، در حالی که هنوز خبرنگاران در حال جمع آوری یادداشت ها و مصاحبه های آخر بودند. در چهره ی بسیاری از شرکت کنندگان، ترکیبی از خستگی و امید دیده میشد، گویی همه میدانستند که مسیر پیش رو دشوار است، اما برای نخستین بار پس از سال ها، پنجره ای کوچک از امکان گشوده شده است.
نکات جذاب، داستانها و پشتپردهها
اگر بخش رسمی نشست شرمالشیخ را از تلویزیون دیده باشید، احتمالا همهچیز بسیار مرتب، صلحآمیز و دیپلماتیک به نظر میرسید، لبخندهای دیپلماتها، دستدادنهای نمادین و عکسهای گروهی با پسزمینهی آبی و نوشتهی Peace and Prosperity for the Region.
اما در پشت این ظاهر آرام، نبضی تند و گاه پرتنش در جریان بود، گفتوگوهایی پنهان، بدهبستانهای سیاسی، لحظههای خشم و امید، و تصمیمهایی که میتواند آیندهی میلیونها انسان را تغییر دهد.
پشت درهای بسته
یکی از هیئتهای دیپلماتیک غربی بعدها در گفتوگویی غیررسمی گفت:
جلسات اصلی نه در سالنهای رسمی، بلکه در اتاقهای کوچکی برگزار میشد که خبرنگاران اجازه ورود نداشتند.
در این جلسات خصوصی، بحث بر سر سهم هر کشور در صندوق توسعه و نحوهی نظارت بر هزینهها، به شدت بالا گرفت. نمایندهای از یکی از کشورهای عربی با لحنی تند خطاب به نمایندگان اروپایی گفته بود:
«شما میخواهید ما پول بدهیم، اما تصمیمگیری را خودتان انجام دهید؟»
در مقابل، نماینده اتحادیه اروپا با خونسردی پاسخ داده بود که کمک مالی بدون چارچوب شفاف، فقط تکرار تاریخ است.
این جمله کافی بود تا فضای جلسه برای دقایقی به سکوت مطلق فرو برود.
رقابت قدرتها
نشست شرمالشیخ فقط دربارهی بازسازی اقتصادی نبود، بلکه میدان رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی نیز بود. مصر بهعنوان میزبان تلاش میکرد نقشی بیطرفانه ایفا کند و خود را پل ارتباطی میان شرق و غرب نشان دهد. اما در پشت صحنه، رقابت میان قطر و عربستان برای نفوذ در صندوق توسعه، کاملا مشهود بود.
قطر وعده داده بود بخش قابل توجهی از سرمایه اولیه را تامین کند، به شرط آنکه دوحه در هیئت تصمیمگیر اصلی حضور داشته باشد. در مقابل، عربستان خواستار آن بود که صندوق در ریاض مستقر شود.
اینجا بود که مصر با زیرکی خاص خود، پیشنهاد داد دبیرخانهی دائمی صندوق در شرمالشیخ باشد، حرکتی هوشمندانه که بار دیگر جایگاه این شهر را در مرکز سیاست منطقهای تثبیت کرد.
نقش غافلگیرکننده چین
در میانهی روز دوم، ورود هیئت چینی به یکی از نشستهای فرعی خبرساز شد. بر خلاف انتظار، چین وعده داد که از طریق بانک توسعه آسیایی و ابتکار کمربند و جاده، تا ۲۰ میلیارد دلار در پروژههای زیرساختی منطقه سرمایهگذاری کند.
این اعلامیه ناگهانی، واکنش سریع ایالات متحده را در پی داشت. ساعتی بعد، نمایندهی آمریکایی نیز با اعلام بستهای از تضمینهای اعتباری و فنی، نشان داد که واشنگتن قصد ندارد میدان نفوذ اقتصادی را به پکن واگذار کند.
به این ترتیب، رقابت ژئواقتصادی شرق و غرب، به قلب شرمالشیخ کشیده شد.
روایت خبرنگاران و فضاهای حاشیهای
در فضای بیرونی سالن، خبرنگاران بینالمللی در کافههای رو بهدریا جمع شده بودند، یادداشتهای خود را مینوشتند و از پنجرهها سعی میکردند چهرهی خستهی هیئتها را هنگام خروج ببینند.
یکی از خبرنگاران مصری در گزارشی نوشت:
«در چهرهی سیاستمداران، ترکیبی از خستگی، ترس و امید دیده میشد. مثل افرادی که میدانند تصمیمهایشان نه فقط تیتر فردا، بلکه سرنوشت یک نسل را مینویسد.»
در همان زمان، تصاویر محدودی از گفتوگوهای غیررسمی منتشر شد، از جمله صحنهای که وزیر خارجه دو کشور رقیب برای اولینبار پس از سالها دست دادند. تصویری که تنها چند ثانیه طول کشید، اما در رسانهها تبدیل به نماد آغاز دوباره شد.
فشارهای دیپلماتیک و نقش بازیگران پنهان
در طول نشست، نقش میانجیگرانهی مصر بسیار پررنگ بود. عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، بارها شخصا وارد جلسات بسته شد تا تنشها را کنترل کند. در یکی از جلسات، او با لحنی قاطع گفته بود:
«اگر این نشست هم شکست بخورد، اعتماد مردم به همه ما از بین میرود. جهان دیگر تحمل شکست دیگری ندارد.»
در کنار او، هیئتهای سازمان ملل و اتحادیه عرب نیز در تلاش بودند تا خطوط کلی توافق را حفظ کنند. در لحظات حساسی که مذاکرات نزدیک به فروپاشی بود، دبیرکل سازمان ملل تماسهای فشردهای با رهبران کشورهای کلیدی گرفت تا مانع از ترک نشست توسط برخی هیئتها شود.
پیام رسانهای و نمایش قدرت
نشست شرمالشیخ، علاوه بر بعد سیاسی و اقتصادی، صحنهای برای نمایش چهرهی جدید دیپلماسی منطقهای بود. مصر با برگزاری بینقص رویداد، نشان داد که میتواند بار دیگر به مرکز ثبات و گفتوگو در منطقه تبدیل شود.
حتی طراحی صحنه و نورپردازی سالنها هم با دقت انتخاب شده بود: نور آبی ملایم، ستونهای شیشهای، و نمایش تصاویری از کودکان و کارگران در بازسازی شهرها، که بهشکل هنرمندانهای پیام امید و بازسازی را منتقل میکرد.
در پایان نشست، در حالیکه پرچمها پایین آورده میشدند، خبرنگاران در بیرون سالن جمع شده بودند. یکی از آنها گفت:
«در ظاهر همهچیز آرام بود، اما درون این سالن، خاورمیانهای جدید در حال مذاکره بود، شاید شکننده، اما واقعی.»
صدای مردم، امید در دل ناامیدی
در بیرون از سالنها، مردم در شبکههای اجتماعی نظراتشان را مینوشتند. برخی با طنز، برخی با خشم، و بسیاری با امید.
یکی از کاربران مصری نوشته بود:
«اگر حتی یک پل ساخته شود، اگر یک بیمارستان باز شود، این نشست ارزشش را داشت.»
این جمله ساده، در واقع عصارهی تمام نشست بود، اینکه گاهی امید مردم از تصمیمهای بزرگ، فقط به یک نتیجهی کوچک وابسته است.
شرمالشیخ با این نشست، نه فقط میزبان یک کنفرانس، بلکه شاهد تولد دوبارهی گفتوگو در جهانی بود که مدتهاست از گفتوگو خسته شده است. و شاید همین، مهمترین دستاورد واقعی آن باشد.
نتیجه نهایی
در پایان نشست شرمالشیخ، وقتی آخرین هیئتها سالن را ترک میکردند و صدای قدمها در راهروهای طویل مرکز همایشها میپیچید، چیزی در فضا باقی مانده بود که نه میشد آن را دقیق توصیف کرد و نه نادیده گرفت. امید؟ شک؟ شاید ترکیبی از هر دو. اما بیتردید، احساس میشد اتفاقی بزرگ در جریان است، نه لزوما در سطح تصمیمهای رسمی، بلکه در ذهن و درک جمعی سیاستمداران و ملتهایی که سالها میان جنگ و فقر در نوسان بودهاند.
نشست شرمالشیخ بیش از آنکه مجموعهای از توافقها و بندهای اقتصادی باشد، نوعی بازتعریف از خود مفهوم همکاری در خاورمیانه بود، منطقهای که سالها بیشتر با مرزها، رقابتها و دشمنیها شناخته میشد تا با گفتوگو و توسعه.
این نشست نشان داد که اقتصاد، شاید تنها زبان مشترکی است که هنوز میان ملتها قابل درک است. وقتی صحبت از بازسازی، سرمایهگذاری و اشتغال میشود، حتی سرسختترین دولتها هم حاضرند پشت یک میز بنشینند. پول، در اینجا فقط نماد ثروت نیست، بلکه ابزاری است برای بازگرداندن معنا به زندگی، برای ساختن سقف بر سر مردمی که زیر آوار بحرانها ماندهاند.
به همین دلیل، شرمالشیخ را نمیتوان فقط یک اجلاس دیپلماتیک دانست. اینجا تلاشی بود برای احیای ایمان جهانی به امکان همکاری، در زمانی که بیاعتمادی به نقطه جوش رسیده است.
در فضای پس از نشست، تحلیلگران اقتصادی برآورد کردهاند که اگر تنها نیمی از وعدههای مطرحشده در این اجلاس اجرایی شود، خاورمیانه میتواند طی پنج سال آینده شاهد رشد اقتصادی سالانهای بین سه تا پنج درصد باشد. اما فراتر از اعداد، نکتهی اصلی در ایجاد شبکهای تازه از ارتباطات و منافع مشترک است. صندوق توسعهای که دربارهاش توافق شد، اگرچه هنوز در حد طرح اولیه است، اما میتواند نقطهی آغاز نسل جدیدی از همکاریهای اقتصادی باشد که از دل بحرانها زاده میشوند.
با این حال، راه دشوار است. منطقهای که سالها درگیر جنگ، فساد و بیثباتی بوده، بهسادگی نمیتواند در مسیر بازسازی گام بردارد. چالشها، از اختلافات سیاسی گرفته تا ضعف در نهادهای نظارتی، هنوز پابرجاست. اجرای واقعی پروژهها نیازمند ارادهای فراتر از کلمات است، ارادهای که باید هم از سوی دولتها و هم از سوی مردم شکل بگیرد.
تجربهی جهان نشان داده که بازسازی واقعی، نه با بودجههای کلان، بلکه با اعتماد عمومی آغاز میشود. و این همان چیزی است که شرمالشیخ تلاش کرد دوباره به منطقه برگرداند: اعتماد.
اما شاید مهمتر از همه، پیام انسانی این نشست است. در دنیایی که اخبارش پر از ناامیدی و خشونت است، شرمالشیخ لحظهای کوتاه از سکوت و گفتوگو را ممکن کرد. لحظهای که در آن، برای چند روز، جهان تصمیم گرفت بهجای تهدید، درباره ساختن حرف بزند.
در پشت آن لبخندهای دیپلماتیک، هزاران نفر در سراسر منطقه با امید به صفحههای تلویزیون خیره بودند و میخواستند باور کنند که این بار، شاید واقعا اتفاقی متفاوت در راه است.
آیندهی شرمالشیخ هنوز نوشته نشده است. شاید بسیاری از وعدهها به فراموشی سپرده شود، شاید برخی پروژهها نیمهکاره بمانند، و شاید دوباره سایهی سیاست بر اقتصاد غلبه کند. اما در دل تمام این تردیدها، چیزی روشن است: هیچ تحولی بدون شروع ممکن نیست.
و این نشست، اگرچه کامل و بینقص نبود، اما شروعی بود — شروعی برای تصور دوبارهی منطقهای که قرنهاست میان ثروت و ویرانی در رفتوآمد است.
وقتی خورشید آخرین روز نشست از پشت کوهها بالا آمد و شعاع طلاییاش بر سطح آرام دریای سرخ افتاد، خبرنگاری جوان در یادداشتش نوشت:
«شرمالشیخ دوباره نفس میکشد. شاید اینبار، نفس امید باشد. شاید همین جمله، خلاصهی همهچیز باشد.»