ما قصد داریم درباره جنگی صحبت کنیم که این روزها زندگی بسیاری از مردم ایران را تحت تأثیر قرار داده است. این جنگ، تنشهای سیاسی و امنیتی را به سطحی رساند که بخش بزرگی از جمعیت تهران ناچار به ترک شهر شدند. بسیاری از کسبوکارها یا تعطیل شدند و یا به شکل دورکاری ادامه مییابند. آینده این درگیری برای همه ما اهمیت بسیار زیادی دارد. در حال حاضر، یک آتشبس موقت برقرار شده، اما این آرامش شکننده است و بسیاری نسبت به پایبندی طرف مقابل به آن خوشبین نیستند. اسرائیل بارها در گذشته آتش بس ها را نقض کرده است و همین موضوع نگرانیها را افزایش داده است.
اکنون وقت آن است که نگاهی دقیقتر به ریشههای این جنگ بیندازیم، اینکه چگونه شکل گرفته، چه مراحلی را پشت سر گذاشته و چه مسیرهایی برای آینده پیشرو است. همچنین باید بررسی کنیم که در این وضعیت چه تصمیمهای مالی مهمی باید اتخاذ شود تا بتوان آرامش و امنیت بیشتری به مردم بازگرداند.
ریشه کینه ایران و اسرائیل
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، روابط دیپلماتیک میان ایران و اسرائیل بهطور کامل قطع شد. در دوران پهلوی، ایران بهعنوان یکی از متحدان استراتژیک اسرائیل در منطقه شناخته میشد و همکاریهای گستردهای در حوزههای مختلف مانند نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی میان دو کشور وجود داشت. اما با استقرار جمهوری اسلامی، سیاست رسمی ایران تغییر کرد و اسرائیل به عنوان «رژیم اشغالگر» معرفی شد.
سفارت اسرائیل در تهران بسته و به سفارت فلسطین واگذار شد. از آن زمان، ایران حمایت خود را از گروههای مقاومت همچون حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین آغاز کرد که این موضوع موجب واکنشهای شدید اسرائیل گردید. اسرائیل نیز با حملات هوایی، ترورها و حملات سایبری تلاش کرد حضور ایران در منطقه را محدود کند.
این روند خصومت از دهههای بعد به جنگی نیابتی تبدیل شد که در آن دو طرف بهصورت غیرمستقیم درگیر بودند و هیچگاه درگیری مستقیم شکل نگرفت. اما از سال ۲۰۲۴ میلادی، تنشها به نقطهای رسید که جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل آغاز شد؛ زمانی که ایران برای نخستین بار به صورت آشکار موشکهایی به سوی خاک اسرائیل شلیک کرد و اسرائیل نیز حملات خود را علیه تأسیسات ایران شدت بخشید.
امروز، این جنگ بیش از همیشه زندگی مردم را متاثر کرده و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی گستردهای به همراه داشته است.
جنگی که بین ایران و اسرائیل از سال ۲۰۲۴ آغاز شد، تأثیرات گستردهای بر زندگی مردم ایران داشته است. این درگیری نظامی شدید که حدود ۱۲ روز طول کشید، باعث شد بسیاری از نقاط استراتژیک کشور هدف حملات موشکی و هوایی قرار بگیرند. متأسفانه، در این جنگ تعداد قابل توجهی از هموطنان ما کشته شدند و بخش زیادی از ساختمانها و زیرساختهای حیاتی تخریب شدند. برای اولین بار پس از سالها، ایران به صورت آشکار موشکهایی به سمت خاک اسرائیل شلیک کرد که تنشها را به شدت افزایش داد.
همزمان با این شرایط بحرانی، بسیاری از کلاینتهای ما در شرکت MHS از وضعیت اقتصادی کشور نگران و دچار ترس شده بودند. افزایش ناگهانی قیمت دلار و نوسانات شدید بازار ارز، فشار زیادی به خانوادهها و کسبوکارها وارد کرده است. علاوه بر این، قطعی گسترده اینترنت باعث شد مسئولان برای حفظ امنیت شبکه، از شبکه ملی اطلاعات استفاده کنند و محدودیتهای بیشتری در دسترسی به اینترنت اعمال شود.
در حوزه خدمات مالی نیز مشکلات جدی به وجود آمد. سیستم بانکی کشور، بهویژه بانکهای سپه و پاسارگاد، در ارائه خدمات دچار اختلال شدند و بسیاری از مشتریان با مشکلات جدی در تراکنشهای مالی مواجه شدند. این اختلالها در کنار حملات سایبری، امنیت فضای مالی را تحت تأثیر قرار داد. در همین زمان، صرافی ارز دیجیتال «نوبیتکس» هدف حمله هکری قرار گرفت و بخشهایی از اطلاعات آن هک شد. این وقایع نشان میدهد که این جنگ تنها محدود به میدان نبرد نظامی نیست و بخشهای اقتصادی و فناوری نیز به شدت آسیب دیدهاند.
جنگ پنهان اسرائیل و ایران و ترور دانشمندان هستهای
در سالهای گذشته، یکی از ابعاد پنهان و پیچیده تنش میان ایران و اسرائیل، جنگی مخفیانه و اطلاعاتی بوده است که حول محور برنامه هستهای ایران شکل گرفته است. اسرائیل از سالها پیش تلاش کرده با اقدامات هدفمند، پیشرفت ایران در فناوری هستهای را متوقف یا کند کند. یکی از مهمترین ابزارهای اسرائیل در این زمینه، ترور دانشمندان کلیدی هستهای ایران بود که تأثیر قابل توجهی بر روند این برنامه داشت.
از مهمترین قربانیان این ترورها میتوان به دکتر مجید شهریاری، دانشمند برجسته فیزیک هستهای اشاره کرد که در سال ۲۰۱۰ در یک حمله تروریستی به همراه همسرش ترور شد. دکتر داریوش رضایینژاد نیز که در پروژههای حساس هستهای فعالیت داشت، در سال ۲۰۱۱ هدف قرار گرفت و ترور شد. همچنین دکتر مصطفی احمدی روشن، از دیگر دانشمندان کلیدی هستهای، در همان سال هدف بمبگذاری موتورسیکلت در تهران قرار گرفت و ترور شد. این ترورها باعث ایجاد فضای ترس و ناامنی در میان دانشمندان و متخصصان ایرانی شد و روند توسعه برنامه هستهای را تحت تأثیر قرار داد.
علاوه بر این ترورها، حملات سایبری نقش مهمی در جنگ پنهان ایفا کردند. یکی از شناختهشدهترین و مخربترین این حملات، ویروس استاکسنت بود که در سال ۲۰۱۰ توسط آمریکا و اسرائیل طراحی و اجرا شد. این ویروس به صورت هدفمند به سیستمهای کنترل صنعتی تأسیسات غنیسازی اورانیوم در نطنز نفوذ کرد و باعث آسیب شدید به سانتریفیوژهای این مرکز شد. استاکسنت یکی از اولین نمونههای حمله سایبری در تاریخ بود که به طور فیزیکی تجهیزات و زیرساختهای یک کشور را مختل کرد و به عنوان یک ابزار استراتژیک در جنگهای مدرن شناخته شد.
این جنگ پنهان، که شامل ترورهای هدفمند، حملات سایبری و عملیات اطلاعاتی است، باعث افزایش بیاعتمادی و تنش میان دو کشور شده و نقش مهمی در تشدید درگیریهای مستقیم نظامی اخیر ایفا کرده است. این واقعیت نشان میدهد که مناقشه ایران و اسرائیل فراتر از درگیریهای نظامی مستقیم است و در حوزههای فناوری، امنیت سایبری و اطلاعاتی نیز با چالشهای جدی روبرو هستند که پیامدهای آن برای ثبات منطقهای بسیار حیاتی است.
خودخواهی اسرائیل
یکی از نکات جنجالی و بحثبرانگیز در مناقشه ایران و اسرائیل، مسئله سلاحهای هستهای است. اسرائیل به طور رسمی هرگز برنامه هستهای خود را اعلام نکرده، اما به طور گسترده باور بر این است که این کشور یکی از قدرتهای هستهای منطقه به شمار میرود و سلاحهای هستهای در اختیار دارد. این موضوع باعث شده اسرائیل بهعنوان تنها کشوری در خاورمیانه با قابلیت بمب هستهای شناخته شود، در حالی که به دیگر کشورهای منطقه، به ویژه ایران، اجازه دستیابی به فناوری هستهای با قابلیت نظامی را نمیدهد.
این تناقض و دوگانه باعث شده که تنشها و بیاعتمادیها عمیقتر شود. اسرائیل خود را در جایگاه حافظ امنیت منطقه میبیند و معتقد است که نباید کشورهای همسایه مجهز به سلاحهای هستهای شوند، چرا که این مسئله امنیت ملی آن را به خطر میاندازد. از سوی دیگر، ایران بارها اعلام کرده است که برنامه هستهای خود را برای اهداف صلحآمیز و توسعه انرژی پیش می برد و تاکید دارد که حق دارد از این فناوری استفاده کند.
این اختلاف دیدگاه باعث شده که هر گونه پیشرفت ایران در زمینه هستهای به سرعت واکنشهای شدید اسرائیل را به دنبال داشته باشد و یکی از دلایل اصلی حملات پنهان و جنگهای نیابتی میان دو کشور باشد. اسرائیل معتقد است داشتن سلاح هستهای یک عنصر بازدارنده حیاتی برای حفظ امنیت خود است، اما در عین حال نمیخواهد که این توانمندی در اختیار رقبای منطقهایاش قرار بگیرد.
خودخواهی و زیاده خواهی اسرائیل یکی از علت های اصلی این جنگ است.
اثر جنگ ایران و اسرائیل بر بازارهای جهانی و اقتصاد داخلی ایران
آغاز جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۴ نهتنها منطقه خاورمیانه، بلکه بازارهای جهانی را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داد. بهعنوان دو بازیگر مهم در خاورمیانه ، درگیری مستقیم میان این دو کشور، بلافاصله باعث واکنش گسترده در بازارهای انرژی و طلا شد.
۱. طلا
با آغاز جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل، بازار جهانی طلا بلافاصله واکنش نشان داد. سرمایهگذاران در سراسر جهان بهدنبال پناهگاههای امن مالی رفتند و طلا، مطابق معمول، بهعنوان امنترین دارایی در شرایط بحرانی مورد توجه قرار گرفت. قیمت جهانی هر اونس طلا از مرز ۲۴۵۰ دلار عبور کرد که بالاترین سطح تاریخی در سالهای اخیر بود. در بازار ایران نیز همزمان با تنشها، قیمت طلا افزایش شدیدی داشت؛ بهگونهای که هر گرم طلای ۱۸ عیار در برخی روزها به بالای ۳ میلیون تومان رسید.
۲. دلار
تنش نظامی میان ایران و اسرائیل، فشار مضاعفی بر بازار ارز ایران وارد کرد. افزایش ریسک سیاسی، نگرانی از تحریمهای بیشتر و کاهش اطمینان عمومی، باعث شد تقاضا برای دلار افزایش یابد. قیمت دلار در اوج درگیریها به مرز 94 هزار تومان هم نزدیک شد و با گسترش خبر آتش بس دوباره به محدوده 83 تومان بازگشت. این جهش ناگهانی، نگرانیهای تورمی شدیدی در بازار داخلی ایجاد کرد و حتی نرخ رسمی و بازار متشکل ارزی را نیز دچار اختلال کرد.
۳. سکه
قیمت سکه نیز همراستا با افزایش نرخ دلار و طلای جهانی جهش کرد. سکه امامی در بازار تهران با رشدی کمسابقه، از حدود ۳۵ میلیون تومان به بالای ۴۵ میلیون تومان رسید. سکه در ایران علاوه بر تابع بودن از قیمت جهانی طلا، مستقیماً از نرخ دلار تأثیر میپذیرد و ترکیب این دو متغیر باعث شد در روزهای جنگ، سکه به یکی از پرتلاطمترین بازارها تبدیل شود. برخی صرافیها حتی برای چند روز عرضه سکه را متوقف کردند.
۴. نفت
بازار جهانی نفت بیشترین حساسیت را نسبت به این جنگ نشان داد. با افزایش احتمال بسته شدن تنگه هرمز و تهدید حملونقل دریایی، قیمت نفت برنت با افزایش سریع به بالای ۹۵ دلار در هر بشکه رسید. ایران یکی از مهمترین کشورهای صادرکننده نفت خام در منطقه است و هرگونه اختلال در عرضه نفت از سوی ایران یا بسته شدن مسیرهای صادراتی، فوراً تعادل بازار را بر هم میزند. در کنار آن، بیم از گسترش جنگ به کشورهای دیگر منطقه مانند لبنان و یمن نیز فشار روانی بر بازار نفت وارد کرد.
۵. بازار بورس ایران
در روزهای پرتنش جنگ میان ایران و اسرائیل، یکی از موضوعاتی که توجه بسیاری از تحلیلگران را به خود جلب کرد، رفتار بازار سرمایه ایران بود.در همان ابتدای جنگ بحرانها بازار بورس ایران را به تعطیلی کشاند و بسیاری از مردم را نگران کرد. اما دلیل این واکنش سریع و منفی چیست؟
پاسخ را میتوان در مدل PESTEL جستجو کرد؛ مدلی که شرایط کلی محیط سرمایهگذاری را در شش بعد مختلف بررسی میکند:
- سیاسی (Political)
- اقتصادی (Economic)
- اجتماعی (Social)
- فناوری (Technological)
- زیستمحیطی (Environmental)
- قانونی (Legal)
در جریان جنگ، ایران از نظر ریسک سیاسی و امنیتی در وضعیت بسیار حساسی قرار گرفت. همین عامل باعث شد سرمایهگذاران داخلی و خارجی احساس ناامنی کنند و دولت بورس را بسته اعلام کرد. از سوی دیگر، اختلال در بانکهای بزرگ کشور مانند سپه و پاسارگاد، هک صرافی نوبیتکس، و قطع اینترنت و محدود شدن ارتباطات آنلاین، به بُعد فناوری و قانونی این مدل نیز آسیب وارد کرد.
این مسائل به وضوح نشان دادند که بازار بورس ایران در بستر یک محیط ناپایدار و پرریسک فعالیت میکند. حتی اگر یک شرکت عملکرد مالی مناسبی داشته باشد، وقتی فضای کلی اقتصاد و سیاست بیثبات باشد و در یک فضای پرریسک باشد،میزان خطرپذیری سرمایهگذاری بالا خواهد بود.
در مقابل، طی همین دوره زمانی، بازارهای جهانی مانند طلا، نفت و برخی بورسهای بینالمللی رشد کردند. این تفاوت رفتاری نشان میدهد که سرمایهگذاری تنها به انتخاب سهم خوب محدود نمیشود، بلکه محیطی که سرمایه در آن قرار دارد، نقش مهمتری ایفا میکند.
درسی که از این اتفاق میتوان گرفت و ما بارها به عزیزانمان در (ام اچ اس) متذکر شده ایم این است :
برای مدیریت بهتر داراییها، باید بخشی از سرمایه را به بازارهایی اختصاص داد که از ثبات بالاتری برخوردارند و کمتر تحت تأثیر بحرانهای سیاسی و امنیتی قرار میگیرند.
نقش ترامپ در جنگ ایران و اسرائیل؛ دخالت بیمجوز و صلحِ توییتری
با شدت گرفتن جنگ میان ایران و اسرائیل در خرداد ۱۴۰۳، ایالات متحده تحت رهبری مجدد دونالد ترامپ، برخلاف خواست بسیاری از نهادهای بینالمللی، وارد بحران شد. در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه و حتی برخی متحدان ناتو خواستار خویشتنداری بودند، دولت ترامپ تصمیم گرفت به بهانه حمایت از اسرائیل، وارد درگیری شود. این دخالت، بدون دریافت مجوز از کنگره و برخلاف اصول حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل صورت گرفت.
ترامپ که سابقه تصمیمگیریهای متناقض و غیرقابل پیشبینی را دارد، بار دیگر نشان داد که ثباتی در راهبردهای امنیتی و بینالمللی خود ندارد. با اینکه در سخنرانیهای انتخاباتیاش ادعای صلحطلبی داشت و حتی تمایل به دریافت جایزه صلح نوبل را ابراز کرده بود، در عمل با دستورات تند و بیمطالعه خود، باعث شعلهور شدن جنگ شد. یکی از نشانههای رفتارهای متزلزل ترامپ، درگیری رسانهای او با ایلان ماسک، مالک تسلا و اسپیسایکس بود. این کشمکشهای شخصی همزمان با آغاز عملیات نظامی آمریکا علیه ایران، موجب شد اعتماد عمومی به سیاستهای دولت آمریکا در سطح جهانی کاهش یابد.
در مرحلهای از جنگ، ترامپ دستور حمله به برخی زیرساختهای حساس هستهای ایران را صادر کرد. به گفته منابع غربی، این حمله با استفاده از پهپادها و موشکهای هدایتشونده انجام شد و برخی تأسیسات اتمی ایران مورد اصابت قرار گرفتند. هرچند مقامات ایرانی اعلام کردند که خسارات واردشده “ناچیز و قابل جبران” بوده، اما این اقدام آمریکا واکنش شدید تهران را در پی داشت. ایران، در پاسخی به پایگاه نظامی آمریکا در خاک قطر حمله موشکی کرد.
پس از این رویداد، ترامپ در یک توییت نوشت:
“Iran must be taught a lesson. We will not allow any threat to our greatest ally, Israel. But we are ready for peace — if they stop.”
(ایران باید درس خود را بگیرد. ما اجازه نخواهیم داد تهدیدی متوجه بزرگترین متحدمان، اسرائیل شود. اما آماده صلح هستیم – اگر آنها عقبنشینی کنند.)
با افزایش فشارهای بینالمللی و نگرانی از گسترش بحران، در نهایت ترامپ مجدداً در توییتر خود از “توافق بر سر آتشبس فوری” خبر داد و اعلام کرد که آمریکا میانجی آتشبس میان ایران و اسرائیل شده است. اما بسیاری از ناظران بینالمللی، این آتشبس را صرفاً تاکتیکی و موقتی دانستند، و نقش ترامپ را نه یک صلحساز، بلکه بخشی از مشکل توصیف کردند.
آتشبس در جنگ ایران و اسرائیل؛ پایان درگیریها یا آغاز تنشهای جدید؟
جنگ مستقیم و بیسابقهای که در خرداد ۱۴۰۳ میان ایران و اسرائیل رخ داد، پس از ۱۲ روز درگیریهای سنگین، بالاخره به یک آتشبس موقت منجر شد. این آتشبس که حوالی ساعت ۲۳:۳۰ به وقت محلی اعلام شد، با میانجیگری چند کشور منطقهای و بینالمللی از جمله قطر، عمان و فرانسه شکل گرفت و پس از مذاکرات فشرده و چند مرحله رایزنی پشت پرده، مورد توافق طرفین قرار گرفت. اما سؤال مهم این است که آیا این آتشبس، واقعاً به معنای پایان جنگ است؟ آیا میتوان به آن اعتماد کرد یا تنها یک توقف موقتی در روند طولانی و پرتنش درگیریهاست؟
اسرائیل در طول دهههای گذشته بارها آتشبسها را بهصورت موقت پذیرفته اما پس از مدتی، به بهانههایی کوچک آن را نقض کرده و دوباره به حملات گسترده خود ادامه داده است. یکی از شناختهشدهترین نمونهها، آتشبس سال ۲۰۰۶ میان اسرائیل و حزبالله لبنان بود که با وجود توافق اولیه، اسرائیل ظرف چند ماه مجدداً حملات هوایی و زمینی گستردهای را علیه لبنان آغاز کرد. این رفتار اسرائیل باعث شد که بسیاری از ناظران منطقهای و بینالمللی به حسن نیت تلآویو در توافقهای صلح و آتشبس بدبین باشند.
در این جنگ جدید نیز، اسرائیل بارها پیش از اعلام رسمی آتشبس، حملات موشکی و پهپادی خود را به مناطق غیرنظامی ایران ادامه داد. به گفته منابع محلی، بسیاری از کودکان، زنان و افراد عادی در این حملات جان خود را از دست دادند و ساختمانهای مسکونی و زیرساختهای حیاتی کشور تخریب شدند. حملاتی که اسرائیل مدعی بود فقط به اهداف نظامی محدود است، اما در عمل تلفات غیرنظامی گستردهای به جا گذاشت. این سابقه، شک و تردید زیادی در میان مردم و تحلیلگران درباره پایبندی اسرائیل به آتشبس ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، جنگهای قبلی اسرائیل با کشورهای همسایه مانند لبنان، سوریه و غزه نیز پر از نشانههای بیاعتمادی بود. اسرائیل در اغلب موارد پس از آتشبسهای اعلام شده، به بهانه مقابله با تهدیدات گروههای مقاومت، به حملات هوایی و زمینی ادامه داده و حتی گاه وارد عملیاتهای گستردهتری شده است. درگیریهای مکرر با حزبالله لبنان، حملات به غزه و جنگهای پی در پی، همگی نمونههایی از نقض مکرر توافقات آتشبس توسط اسرائیل است.
این سوابق تاریخی باعث شده که ایران و متحدان منطقهای آن، از جمله حزبالله و حماس، نسبت به این آتشبس جدید نیز با تردید نگاه کنند. آنها معتقدند که این توقفها موقتی است و احتمال دارد اسرائیل دوباره با استفاده از فرصت به تقویت توان نظامی خود و حملات محدود ادامه دهد. از سوی دیگر، ایران نیز هشدار داده است که در صورت هرگونه نقض آتشبس، پاسخ قاطعی خواهد داد و این بار آمادگی بیشتری برای مقابله با حملات احتمالی دارد.
اما آیا واقعاً میتوان این آتشبس را نقطه پایان جنگ دانست؟ در حالی که مردم ایران و اسرائیل به دنبال آرامش و بازگشت به زندگی عادی هستند، رهبران سیاسی و نظامی هر دو کشور میدانند که ریشههای اختلاف بسیار عمیقتر از یک توافق موقتی است. اختلافات ایدئولوژیک، سیاسی و امنیتی که باعث این جنگ شدهاند، همچنان پابرجا هستند و حتی ممکن است با گذشت زمان تشدید شوند.
از نظر جامعه جهانی، این آتشبس فرصتی است تا بتوانند از طریق دیپلماسی و مذاکرات، مسیر صلح پایدارتری را دنبال کنند. اما چالش اصلی در واقع تضمین اجرایی شدن این توافق و جلوگیری از نقض آن است. نظارت بینالمللی، حضور ناظران سازمان ملل و حمایت کشورهای میانجی میتواند به کاهش احتمال نقض آتشبس کمک کند، اما تاکنون چنین مکانیزمهای موثری برقرار نشده است.
بنابراین، اگرچه آتشبس فعلی فرصتی برای کاهش فوری تنشها و نجات جان هزاران نفر فراهم کرده، اما نمیتوان آن را پایان جنگ تلقی کرد. این توقف موقتی باید با گامهای جدیتر در جهت حل ریشهای اختلافات و ایجاد اعتماد متقابل همراه شود تا جلوی چرخه خشونتهای بعدی گرفته شود.
مهمترین توصیه مالی پس از جنگ ایران و اسرائیل: “در برابر ریسکهای ژئوپلیتیک، آماده و منعطف باشید”
جنگ اخیر بار دیگر نشان داد که بحرانهای سیاسی و نظامی میتوانند بدون هشدار قبلی بازارهای مالی را تحتتأثیر قرار دهند. ظرف چند روز، نرخ دلار جهش پیدا کرد، قیمت طلا افزایش شدید داشت، بورس تهران سقوط کرد، و دسترسی به برخی خدمات بانکی و مالی مختل شد. این رویدادها چند درس کلیدی برای ما داشت:
1. داراییهایت را پخش کن؛ همه تخممرغها را در یک سبد نگذار
نگهداری کل سرمایه در ریال ، سهام یا ملک، بدون در نظر گرفتن تنوع، ریسک بزرگی است. ترکیبی از:
- داراییهای فیزیکی مثل طلا و سکه،
- ارزهای معتبر (دلار، یورو)،
- رمزارز (با رعایت اصول امنیتی)،
- و حتی مقداری سرمایه خارج از کشور (در صورت امکان)، مثل سرمایه گذاری در بازارهای سهام آمریکا و خرید سهام های رشدی مثل اپل و تسلا میتواند در زمان بحران، سپر محکمی برای حفظ ارزش داراییها باشد.
2. نقدشونده بودن داراییها اهمیت بالایی دارد
در بحران اخیر، افرادی که سرمایهشان در زمین یا ملک قفل بود، نتوانستند سریع واکنش نشان دهند. داشتن بخشی از دارایی در قالب سرمایه قابل تبدیل فوری (مثل ارز یا طلای فیزیکی) بسیار حیاتی است.
افرادی که همه دارایی و اموال خود را در ملک قفل می کنند در شرایط بحرانی دچار مشکلات بزرگی می شوند.
3. بانکها همیشه امن نیستند
اختلال در خدمات بانکهایی مثل سپه و پاسارگاد و حتی قطعی اینترنت و حمله به پلتفرمهایی مثل نوبیتکس، نشان داد که زیرساختهای مالی هم آسیبپذیرند. اعتماد مطلق به سیستم بانکی، بدون داشتن راههای جایگزین، ریسک بزرگی است.
4. پیگیر اخبار ژئوپلیتیکی باش؛ اقتصاد بدون سیاست نیست
سیاست و جنگها بهسرعت بازارها را جابهجا میکنند. کسی که اخبار منطقهای را جدی بگیرد، زودتر از بقیه تصمیم درست مالی میگیرد. واکنش سریع در بازار طلا و دلار، تفاوت بین سود و ضرر است.
ماههاست که اسرائیل و اتفاقات خاورمیانه خبر از جنگ می دهند. نکته مهم این است که همیشه نباید با خوش بینی پلن های مالی آینده مان را بچینیم. وقتی خبرها از ریسک جنگ سخن می گویند برای آینده مالی مان برنامه داشته باشیم .
5. پول نقد و دارایی سیار همیشه لازم است
در شرایط بحران، داشتن مقداری وجه نقد در دسترس (نه صرفاً در حساب بانکی) میتواند از بحرانهای روزمره جلوگیری کند، مخصوصاً وقتی دسترسی به بانک یا اپلیکیشنها ممکن نباشد.
پول نقد نگه داشتن پول به شکل ریال نیست. با توجه به شرایط تورمی پول هایتان را به شکل ارزهایی مثل دلار نگه دارید.
در مجموع، درس اصلی جنگ این بود: اقتصاد شخصی ما نباید در برابر طوفانهای سیاسی و نظامی بیدفاع باشد. امروز تنوع، انعطاف و آمادگی مهمتر از سوددهی بالاست. آینده نامطمئن است، اما میشود باهوشتر، ایمنتر و آمادهتر با آن مواجه شد.
6. از مشاورهی حرفهای و تخصصی استفاده کن؛ مثل تیم MHS
یکی از بزرگترین اشتباهات در زمان بحران، تصمیمگیری بدون تحلیل تخصصی و با اتکا به اخبار پراکنده یا هیجانات بازار است. در چنین شرایطی، داشتن یک مشاور مالی یا تیم مدیریت دارایی با تجربه و قابل اعتماد نقش کلیدی دارد.
در همین جنگ اخیر، تیم تحلیل و مشاورهی ما در MHS، از ماهها قبل هشدارهایی درباره افزایش ریسکهای ژئوپلیتیک داده بود. در ویژهنامهی مجله ۱۴۰۳، با تحلیل روندهای بینالمللی، سناریوی آغاز درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل مطرح شده بود. همین پیشبینیها به مشتریان ما کمک کرد تا سبد داراییهای خود را پیش از شروع بحران، بهینهسازی کنند و با کمترین آسیب از نوسانات شدید عبور کنند.
MHS صرفاً یک مجموعه مشاوره نیست، بلکه یک پارتنر استراتژیک در مدیریت ریسکهای مالی و اقتصادی شماست. از سرمایهگذاران خرد تا صاحبان کسبوکار، همگی در شرایط ناپایدار، به یک نقشهراه دقیق نیاز دارند. تیم ما با ترکیبی از تحلیل داده، رصد بازارهای بینالمللی و مشاورهی شخصیسازیشده، به شما کمک میکند تصمیمهای مالی هوشمندتری بگیرید.
ما در کنار شماییم، تا بهترین تصمیمات مالی را بگیرید.