مذاکرات جدید در سایه بحران های قدیمی
مذاکرات اخیر میان آمریکا و عربستان، چیزی فراتر از یک گفت و گوی دیپلماتیک معمولی است. پشت این رفت و آمد ها، واقعیت هایی نهفته که نشان میدهد واشنگتن دیگر مثل گذشته از موضع قدرت وارد خاورمیانه نمیشود. بدهی های سنگین، نگرانی از رشد تورم، و خطر کاهش قدرت جهانی دلار، آمریکا را وادار کرده تا با متحدان قدیمی خود، به ویژه عربستان، وارد معامله هایی شود که بیشتر رنگ و بوی اضطرار دارند تا استراتژی.
در طرف دیگر، عربستان سعودی هم به دنبال تقویت جایگاه خود به عنوان یک بازیگر مستقل در نظم جدید جهانی است. این مذاکرات در واقع یک نقطه تلاقی منافع حیاتی برای دو کشور است، از نجات اقتصادی آمریکا گرفته تا تثبیت نقش منطقه ای ریاض.
در ادامه، دقیقتر بررسی میکنیم که چرا این مذاکرات تا این اندازه مهم است، و چه پیامد هایی میتواند برای آینده منطقه و حتی ایران داشته باشد.
اقتصاد آمریکا در لبه پرتگاه: بدهی سنگین و خطر ورشکستگی
اقتصاد آمریکا امروز با یکی از جدی ترین چالش های چند دهه اخیرش رو به روست: بدهی عمومی عظیم و رو به رشد. عدد بدهی ملی از مرز 34 تریلیون دلار گذشته و این فقط یک رقم نیست، زنگ خطری است برای اعتبار دلار، سرمایه گذاری خارجی، و حتی موقعیت جهانی آمریکا. بسیاری از تحلیلگران هشدار داده اند که اگر واشنگتن نتواند منابع مالی تازه ای جذب کند، ممکن است در سال های آینده با بحران هایی شبیه به ورشکستگی دست و پنجه نرم کند، حتی اگر نه به شکل فنی، اما از نظر عملکرد اقتصادی.
در این شرایط، نگاه دولت آمریکا بیش از هر زمان دیگری به کشور های ثروتمند نفتی، به خصوص عربستان سعودی، دوخته شده است. تزریق سرمایه های چند صد میلیارد دلاری سعودی ها به بازار ها و پروژه های آمریکایی، نه تنها میتواند بازار های مالی را آرام کند، بلکه باعث رشد اقتصادی و کاهش فشار بر خزانه داری آمریکا میشود.
از سوی دیگر، این سرمایه گذاری ها فقط انگیزه اقتصادی ندارند. دولت ترامپ به دنبال آن است که با وابسته کردن پول عربستان به اقتصاد آمریکا، نفوذ ژئوپلیتیکی خود را در منطقه تثبیت کند. در واقع، واشنگتن میخواهد از ریاض نه فقط پول بگیرد، بلکه نوعی ضمانت سیاسی هم بگیرد: اینکه سعودی ها به عنوان شریک استراتژیک باقی بمانند، حتی در برابر نفوذ چین و روسیه.
پول نفت، نجات دلار: تعهد عربستان به تزریق سرمایه به اقتصاد آمریکا
در دنیای امروز، نفت دیگر فقط یک منبع انرژی نیست، یک ابزار استراتژیک برای قدرت نمایی در اقتصاد جهانی است. عربستان سعودی، با ذخایر عظیم نفتی و صندوق سرمایه گذاری عمومی چند صد میلیارد دلاری اش، خوب میداند که چگونه از این ابزار استفاده کند و آمریکا هم به خوبی میداند چگونه به آن نیاز دارد.
در جریان مذاکرات اخیر، یکی از محور های کلیدی، بحث سرمایه گذاری های بزرگ عربستان در بازار و زیرساخت های آمریکا بوده. ریاض پیش از این هم میلیارد ها دلار در شرکت های فناوری، املاک، انرژی و حتی صنعت سرگرمی آمریکا تزریق کرده بود. اما حالا هدف بزرگ تری مطرح است: کمک به تثبیت اقتصاد آمریکا، در ازای امتیاز های ژئوپلیتیکی و امنیتی.
این یعنی دلار، به نوعی، از طریق نفت عربستان دوباره جان میگیرد. توافقاتی برای افزایش خرید اوراق خزانه داری آمریکا، سرمایه گذاری مستقیم در پروژه های انرژی پاک، و حتی مشارکت در ساختار های تکنولوژیکی جدید، بخشی از برنامه ای است که هم آمریکا را از بحران بدهی بیرون بکشد و هم عربستان را به یکی از بازو های اصلی اقتصاد آمریکایی تبدیل کند.
اما پشت همه این ها، یک نکته ظریف تر هم وجود دارد: عربستان میداند که این کمک مالی فقط یک لطف ساده نیست. ریاض میخواهد در ازای این تزریق پول، جایگاه سیاسی اش را تثبیت کند، چه در مقابل ایران، چه در رقابت با ترکیه و قطر، و حتی در تعاملات آتی با اسرائیل.
سلاحی به نام نفت: تلاش آمریکا برای کنترل قیمت ها از طریق عربستان
قیمت نفت برای اقتصاد آمریکا مثل فشارسنج است. اگر بالا برود، تورم به سرعت اوج میگیرد، هزینه تولید افزایش می یابد و سیاست گذاران پولی به ناچار سراغ افزایش نرخ بهره میروند، چیزی که مستقیما به رکود اقتصادی ختم میشود. به همین دلیل، کاخ سفید به ویژه در دوره های حساس، مثل انتخابات ریاست جمهوری همه تلاشش را میکند که قیمت نفت بالا نرود. و در این راه، چشم امیدش به عربستان است.
در مذاکرات اخیر، یکی از پیام های غیر رسمی ولی روشن آمریکایی ها این بود: ریاض باید تضمین بدهد که عرضه نفت را در سطحی نگه میدارد که قیمت ها جهش نکنند. این یعنی نه کاهش شدید تولید، نه نزدیکی بیش از حد به سیاست های نفتی روسیه. چرا؟ چون قیمت نفت بالا مساوی است با بالا رفتن قیمت بنزین در آمریکا، و این یعنی نارضایتی عمومی، تورم، و احتمال شکست در اقتصاد.
در مقابل، عربستان هم امتیاز میخواهد. ثبات بازار نفت نباید فقط به نفع مصرف کنندگان باشد. سعودی ها به دنبال آن هستند که اگر قرار است قیمت ها پایین بماند، دست کم دسترسی بیشتری به فناوری، سرمایه گذاری و تضمین های امنیتی از طرف آمریکا داشته باشند.
این بازی دقیق میان عرضه و تقاضا، فقط یک چانه زنی ساده نیست. نفت در حال حاضر، ابزار اصلی عربستان برای حفظ نفوذ خود در روابط بین المللی است. و آمریکا هم، خوب میداند که بدون همکاری ریاض، مهار تورم داخلی اش فقط یک شعار خواهد ماند.
از دشمن تا مذاکره؟ نقش عربستان در میانجی گری بین آمریکا و ایران
در سال های گذشته، رابطه آمریکا و ایران پر از تنش، تحریم و تهدید بوده، اما در پشت پرده، همیشه زمزمه هایی از مذاکره و میانجی گری شنیده شده. حالا با گرم تر شدن رابطه تهران و ریاض، عربستان ناگهان تبدیل شده به یکی از معدود کشور هایی که هم با واشنگتن خط مستقیم دارد و هم با تهران در حال بازسازی روابط است. این یعنی عربستان، در موقعیتی قرار گرفته که میتواند نقش میانجی بازی کند، البته اگر بخواهد.
در مذاکرات اخیر میان آمریکا و عربستان، مسئله ایران به صورت مستقیم روی میز نبوده، اما بدون تردید در حاشیه ها و جلسات پشت پرده مطرح شده. آمریکا میخواهد تنش با ایران را دست کم در ظاهر کاهش دهد تا درگیر یک بحران امنیتی جدید در خلیج فارس نشود. عربستان هم که بعد از سال ها رقابت با ایران به دنبال آرامش نسبی است، حاضر است در این مسیر نقش ایفا کند، البته به شرط گرفتن امتیاز.
از نگاه ریاض، هرگونه نزدیککردن تهران و واشنگتن میتواند فرصتی باشد برای مدیریت بهتر تنش ها در یمن، سوریه و حتی لبنان. اما عربستان این کار را فقط برای ثبات منطقه انجام نمیدهد، این کشور میخواهد نشان دهد که حالا بازیگر اصلی دیپلماسی خاورمیانه است، نه فقط یک متحد خاموش آمریکا.
در این بین، ایران هم فرصت را دریافته. اگر عربستان بتواند پنجره ای کوچک برای مذاکره غیرمستقیم با آمریکا باز کند، شاید بتوان بخشی از تحریم ها را سبک تر کرد یا جلوی یک درگیری جدید را گرفت. اما همه چیز به این بستگی دارد که آیا واشنگتن واقعا آماده عقب نشینی جزئی از سیاست فشار حداکثری هست یا نه.
جمع بندی: مسیری ناپایدار روی لبه تیز منافع
آنچه میان آمریکا و عربستان در جریان است، فقط یک تفاهم سیاسی یا اقتصادی نیست، بلکه یک قمار بزرگ از هر دو طرف است. قماری با ریسک بالا، که در آن نه برنده مطلق وجود دارد و نه تضمینی برای دوام توافق ها. آمریکا تلاش میکند با پول عربستان از بحران های داخلی اش عبور کند، اما این راه حل، بیشتر شبیه به مسکن است تا درمان. هر چقدر هم سعودی ها دلار به اقتصاد آمریکا تزریق کنند، بحران بدهی، تورم و فرسایش جایگاه جهانی واشنگتن، با این روش ها فقط کمی به تاخیر میافتد، نه اینکه حل شود.
در طرف مقابل، عربستان باهوش تر از همیشه وارد بازی شده، اما راهی که انتخاب کرده، خطرناک است. تکیه زدن هم زمان به آمریکا و نزدیکی به اسرائیل، در حالی که جهان اسلام از رنج غزه میجوشد، ممکن است هزینه های سنگینی برای مشروعیت منطقه ای اش داشته باشد. ریاض حالا وارد سطحی از بازی های قدرت شده که لغزش در آن، نه تنها اعتبار سیاسی اش را تهدید میکند، بلکه میتواند آتش بی ثباتی تازه ای در خاورمیانه شعله ور کند.
پس نتیجه این مذاکرات هرچه باشد، توافق اقتصادی، کنترل قیمت نفت، یا حتی گفتگو های غیر رسمی با ایران باید آن را در یک قاب بزرگ تر دید: جهانی در حال تغییر، آمریکا که دیگر ابر قدرت بی رقیب نیست، و خاورمیانه ای که هر روز بیشتر به میدان بازآرایی نظم جهانی تبدیل میشود. و در این میدان، هیچ چیز ماندگار نیست جز رقابت، اضطرار، و بازی هایی که گاه خیلی پر ریسک تر از آن چیزی اند که به نظر میرسند.