پیشنهادات مالی برای دهه 70

سرفصل ها

دهه هفتاد با سی دی های رنگی و بیسکوییت رنگارنگ و فوتبال با توپ های پلاستیکی گره خورده . 

نسل دهه هفتاد در مدرسه هایی درس خوانده اند که هیچ وقت مفهوم پول را یاد نگرفتند. پدر و مادرها تنها رویایشان این بود که دختر یا پسرشان پزشک شوند و پزشک شدنشان ضامن ثروت آینده شان باشد. 

در دنیای امروزی که پر از بارش اطلاعات است، تغییر تنها ثابتِ همیشگی‌ست، نسل دهه هفتاد که امروز در دهه سوم و چهارم زندگی به سر می‌برند، با چالش‌های نویی دست و پنجه نرم می‌کند، نسلی که در نوجوانی و جوانی با ظهور تکنولوژی و فضای مجازی، و همچنین بحران‌های تغییرات در سبک زندگی مواجه شد اکنون با مسائل مالی و اقتصادی بی‌سابقه‌ای نیز روبه‌روست.

 نسلی که برخلاف پدر و مادرهایشان به سختی به ثبات مالی دسترسی پیدا می‌کند و به دنبال راه در رو هر روز با چالشی تازه مواجه می‌شوند، متولدان دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، در شرایطی رشد کرده‌اند که اگرچه از نظر سیاسی و اقتصادی تفاوت چندانی با نسل‌های پیشین نداشته، اما با قواعدی کاملاً جدید مواجه‌اند. قواعدی که دیگر مانند گذشته، با تحصیلات آکادمیک یا شغل‌های دولتی تضمین نمی‌شود.  

اما سوال اینجاست که در این اقتصادِ پیچیده و پرنوسان، این نسل چگونه می‌تواند به موفقیت مالی دست یابد؟ آیا راهکارهای قدیمی هنوز کارایی دارند؟ یا باید پارادایم فکری خود را تغییر دهیم؟  

امروز به سراغ پاسخ این پرسش‌ها می‌رویم. و با نگاهی واقع‌بینانه به شرایط فعلی و راهکارهای عملی که می‌تواند آینده مالی شما را دگرگون کند. اگر شما هم جز نسل سرگردانی هستید که به دنبال تغییر وضعیت مالی خود هستند، احتمالا این بحث نقطه شروع خوبی برای شما خواهد بود.  

پس همراه ما باشید، تا این بار راهنمایی دوستانه‌تر درباره این مسائل و اینکه چرا بعضی روش‌های قدیمی دیگر جواب نمی‌دهند و چه راهکارهای جدیدی می‌تواند جایگزین آنها شود داشته باشید.

قرار است پیشنهادات مالی برای متولدان دهه ۷۰ یا افرادی که بین ۲۴ تا ۳۴ سال سن دارند و در شرایط اقتصادی ایران رشد کرده‌اند را بررسی کنیم، شرایطی که اگرچه تفاوت چندانی با نسل‌های قبلی از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و سایر پارامترها نداشته است ولی با علامت سوال بزرگی مواجه است، اینکه این نسل چه اقداماتی باید انجام دهند تا زندگی مالی بهتری داشته و به موفقیت و ثروت دست یابند. 

زندگی ایده‌آل، از گذشته تا امروز

نخستین نکته‌ای که می‌خواهیم در این باره با شما در میان بگذاریم، این است که لزوماً هر آنچه در گذشته برای والدین یا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما کارآمد بود، امروز دیگر جوابگو نیست. در گذشته کسانی که در دهه‌های ۴۰، ۵۰ یا حتی ۶۰ متولد شده بودند، با انجام مجموعه‌ای از کارها می‌توانستند به موفقیت و زندگی نرمال یا حتی ایده‌آلشان برسند. مثلاً در آن دوران به جوانان می‌گفتند: «باید درس بخوانی، لیسانس و فوق‌لیسانس بگیری و سپس استخدام شوی.» البته که در گذشته این روش نتیجه‌بخش بود؛ زیرا اولاً به این دلیل که در آن زمان تعداد افراد دارای مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس بسیار کم بود. ثانیاً، شرایط اقتصادی کاملاً متفاوت بود.

مقصودمان این نیست که تحصیلات بی‌فایده است، اما باید توجه داشت که تغییراتی در جامعه و اقتصاد رخ داده است؛ در واقع یک جابجایی پارادایم اتفاق افتاده است. متاسفانه، با وجود این تحولات، تفکر بسیاری از افراد همچنان مانند گذشته مانده. هنوز بسیاری از والدین تصور می‌کنند اگر فرزندشان خوب درس بخواند و در دانشگاهی معتبر پذیرفته شود، آینده‌ای درخشان خواهد داشت. شاید این موضوع تا حدی کمک‌کننده باشد، اما لزوماً تضمینی برای موفقیت نیست.  

مسیرهایی که در گذشته به موفقیت ختم می‌شد، امروزه برای بسیاری از نسل‌ها کارایی ندارد. برای مثال در دوران گذشته یا زمان پدرانمان، کارمند دولت، بانک و شغل‌های این‌چنینی شدن یک ارزش محسوب می‌شد. اما آگاهی جمعی که اکنون در نسل جوان جاری است بازی را برگردانده.

بهتر است به باورهای رایجی که از گذشته به ارث رسیده‌اند و بسیاری از آنها دیگر کارایی ندارند، آگاه باشید و از انتقال آنها به همسر و فرزندانتان خودداری کنید. روش‌هایی که در گذشته موثر بودند، امروزه با همان سطح از کارایی عمل نمی‌کنند و لازم است این تغییر پارادایم را در خود ایجاد کنیم.  

روش‌های منسوخ شده موفقیت 

یکی از آنها اشتغال در دولت، بانک، ادارات و.. است. این مسیر شغلی شاید در گذشته گزینه‌ای مطمئن محسوب می‌شد، اما امروز افراد بسیاری را می‌شناسیم که با وجود کارمندی دولت، از زندگی مطلوبی برخوردار نیستند. بنابراین، این توصیه مالی را جدی بگیرید و باورهای خود را با شرایط اقتصادی جدید هماهنگ کنید.  

همچنین از سوی دیگر بسیاری از افراد تصور می‌کنند مالکیت زمین یا املاک به معنای دستیابی به ثروت است. این نیز نمونه‌ای از تفکر قدیمی است. در گذشته، ارزش زمین در ایران روند صعودی داشت و در برخی مناطق هنوز هم این روند ادامه دارد، اما این باور لزوماً درست نیست. امروزه بسیاری از زمین‌ها دیگر رشد ارزشی چشمگیری ندارند، زیرا شرایط اقتصادی و محیطی تغییر کرده است. این تحولات، باورهای نسل گذشته را به چالش کشیده است.

دومین درسی که قصد داریم به شما منتقل کنیم، این است که در مورد مسائل مالی با رویکردی واقع‌بینانه فکر کنید، برنامه ریزی مالی داشته باشید و برای هر اندازه سرمایه‌ای که در دست دارید ارزش قائل شوید. متاسفانه بسیاری از افراد از مدیریت مالی صحیحی برخوردار نیستند، یا زمان زیادی طول می‌کشد که به آن دست یابند و مسیرشان را پیدا کنند. اما دلیل اصلی این ضعف مدیریتی و در مجموع ضعف مدیریتی چیست؟

پاسخ این است که فرد قادر نیست به هزینه‌های زندگی خود به صورت واقع‌گرایانه بنگرد. چنین شخصی دائماً به این امید است که روزی پول کلانی به دست خواهد آورد، اتفاقی خوشایند رخ خواهد داد یا شرایط به نفعش تغییر خواهد کرد. این در حالی است که ما باید نسبت به هزینه‌هایمان از همین امروز و از دوران جوانی آگاهانه و مسئولانه بیندیشیم.

جیب خالی، پز عالی!

بسیاری از هزینه‌هایی که در زندگی متحمل می‌شویم، بسیاری از خریدهایی که انجام می‌دهیم و حتی سفرهایی که می‌رویم، در واقع هیچ کمکی به بهبود کیفیت زندگی ما نمی‌کنند. ما صرفاً در حال تکرار یک سری رفتارهای فرهنگی تکراری هستیم. به عنوان مثال، یکی از بستگانم اخیراً قصد داشت مراسم عروسی بسیار مجللی با حضور هزاران مهمان برگزار کند. وقتی با او صحبت کردم و پرسیدم دلیل این تصمیم چیست، پاسخ داد: “مگر می‌شود عروسی نگرفت؟” در پاسخ گفتم: “البته که می‌توانید مراسم داشته باشید، اما چه کسی گفته است که این مراسم باید به این وسعت و تجمل باشد؟” ایشان در پاسخ نگرانی خود را اینگونه بیان کردند: “چه پاسخی باید به والدین و سایر اقوام بدهم؟”

نکته مهم اینجاست که نیازی به پاسخگویی به دیگران نیست. ما مسئول زندگی خود هستیم. به ویژه برای نسل دهه هفتادی، این موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. شما با نسل قبل تفاوت دارید، چرا که در اقتصادی رشد کرده‌اید که وضعیت مطلوبی نداشته است. دوران جوانی شما (۱۸ تا ۲۵ سالگی) مقارن با شدیدترین تحریم‌ها، بدترین شرایط اقتصادی ایران و بالاترین نرخ تورم در سال‌های اخیر بوده است. حتی در دوران جنگ نیز اقتصاد کشور در چنین وضعیت دشواری قرار نداشت.

حال سوال اینجاست: شما چه می‌کنید که این شرایط را بدتر می‌سازید؟ پولی که می‌توانستید پس‌انداز کنید، پولی که می‌توانستید برای خرید مسکن استفاده نمایید، یا پولی که می‌توانستید برای آینده سرمایه‌گذاری کنید، صرف چه کاری می‌کنید؟ آیا خرید یک خودروی گران‌قیمت که صرفاً برای نمایش است، یا برگزاری یک مراسم عروسی پرزرق و برق به این دلیل که دیگران بگویند “پسر حاج فلانی چه عروسی مجللی گرفت”، ارزش این هزینه‌ها را دارد؟ به راستی، نظر دیگران چه اهمیتی دارد؟

برای مثال با داشتن مدیریت درست اقتصادی‌تر، در زمان انجام هزینه‌هایی مثل برگزاری مراسم ازدواج، نکته حائز اهمیت این است که لزوماً نباید تابع رسوم متعارف باشیم. ضرورتی ندارد به دلایل تعارفات اجتماعی، به والدین یا فردی که قصد ازدواج با او را داریم، صرفاً بگوییم: “چنین مراسمی را می‌پسندم.” بلکه می‌توان با جسارت اعلام نمود: “تمایل دارم مراسمی متفاوت برگزار کنم.”

اما این تفاوت در سبک برگزاری، مستلزم شجاعت است. زیرا در فرهنگ ما، هزینه‌های متعددی به عنوان ضرورت القا شده که زندگی را دشوار ساخته است. برای نمونه، هنگام ازدواج، خرید مقدار زیادی طلا، برگزاری مراسمی پرتجمل، تهیه فرش‌های ابریشمی و مواردی از این دست، به عنوان الزامات غیرقابل انکار تبلیغ می‌شوند. این موارد، در حقیقت، بخشی از باورهای عمیق فرهنگی ما شده‌اند که فقط زندگیمان را سخت تر کرده‌اند.

لازم است نسبت به این موضوع آگاهی داشته باشیم. سرمایه‌ای که با تلاش و کوشش فراوان به دست می‌آید، نباید صرف چنین مواردی شود. به عنوان مثال رایج دیگری، مشاهده می‌کنیم فردی که تازه وارد بازار کار شده، اقدام به خرید گوشی آیفون می‌کند. این سؤال مطرح است که چنین خریدی چه کمکی به پیشرفت او خواهد کرد؟ آیا استفاده از گوشی‌های دیگر مانند سامسونگ یا شیائومی نمی‌تواند نیازهای ارتباطی او را برطرف سازد؟ واقعا نیاز است شخص خودش را متحمل چنین هزینه‌هایی کند؟ علت این رفتارها چیست؟

به نظر می‌رسد تمایل به نمایش موفقیت در میان دیگران، انگیزه اصلی چنین اقداماتی است، در حالی که ممکن است فرد از نظر مالی در موقعیت مناسبی نباشد. اگر شخص در درون خود احساس موفقیت و ثروت داشته باشد، نیازی نمی‌بیند که با خرید کالاهای لوکس، برچسب ثروتمند بودن را به خود بزند. در واقع، این احساس کمبود درونی است که موجب چنین رفتارهای مالی می‌شود.

راهنمایی ما

دکتر سلیمانی بنیان‌گذار هلدینگ MHS در [دوره‌ای جامع که به موضوعات مدیریت مالی و روانشناسی ثروت] می‌پردازد، به تفصیل در این باره سخن گفته‌ اند. به زودی این دوره به صورت رایگان در [وبسایت و شبکه های اجتماعی‌مان ]ارائه خواهد شد. اما پیش از آن، توصیه می‌کنیم به این نکته توجه داشته باشید که ثروت واقعی، ریشه در نگرش و باورهای درونی ما دارد.

 

شجاعت انتخاب

توصیه‌ دیگری که قصد داریم با شما در میان بگذاریم، هر چند ممکن است کاملاً مالی به نظر نرسد، اما بر اساس تجربیات ارزشمندی شکل گرفته است. برای دستیابی به موفقیت در شرایط کنونی ایران، ضروری است که از ویژگی‌ای برخوردار باشید که آن را “شجاعت انتخاب” می‌نامند. شجاعت در انتخاب مسیرهای متفاوت.

این توانایی عبارت است از قدرت نه گفتن به فشارهای اجتماعی؛ نه گفتن به مراسم عروسی پر تجمل که جامعه شما را به برگزاری آن مجبور می‌کند، نه گفتن به مسیر شغلی متعارفی که دیگران برای شما تعیین می‌کنند. این شجاعت، مستلزم داشتن قدرت تفکر مستقل و انتخاب راه‌های نوین است. باید به این درک برسید که مسیرهای سنتی لزوماً در شرایط کنونی کارآمد نیستند و ما ناگزیر به ابداع روش‌های جدید هستیم.

اما چالش‌هایی همواره در انتخاب مسیر متفاوت وجود دارند، تصور کنید تصمیم می‌گیرید به جای خرید خانه، سرمایه خود را صرف راه‌اندازی کسب‌وکار کنید. این تصمیمی است که شخصاً آن را تجربه کرده‌ام و به نتایج درخشانی رسیده‌ام. اما آیا اطرافیان شما این انتخاب را درک می‌کنند؟ احتمالاً با برچسب‌هایی مانند “ساده‌لوح” یا “بی‌خرد” مواجه خواهید شد. نکته کلیدی اینجاست که باید شجاعت تحمل این قضاوتها را داشته باشید و بر تصمیم خود پایدار بمانید.

 

خروج از مرزها 

بسیاری از جوانان دهه ۷۰ در سال‌های اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی از کشور مهاجرت کرده‌اند یا قصد آن را دارند که بروند. اما آن دسته‌ای که مانده‌اند باید چگونه اوضاع را کنترل کنند؟

شجاعتی که به آن اشاره کردیم زمینه‌ساز توصیه چهارم است: گسترش دیدگاه به عرصه بین‌المللی. به جای جستجوی امنیت و بقا، به رشد و توسعه بیندیشید. ورود به فضای بین‌المللی مستلزم کسب مهارت‌های جهانی، کار سخت و تلاش مستمر است. این مسیر با سختی‌های بسیاری همراه است، اما ارزش پیمودن را دارد، در زمینه سرمایه‌گذاری ورود به بازار بورس بین‌المللی می‌تواند زمینه ساز فراهم آوردن امنیت مالی و آینده بهتر اقتصادی شما باشد.

ویژگی جوان موفق

ویژگی‌های ضروری برای موفقیت وجود دارند که نباید آنها را نادیده گرفت، وگرنه آسیب‌زا خواهند بود مثل عدم پیروی کورکورانه از افکار عوامانه، جوانی فصل ریسک و زمینه سازیست، همچنین کنار گذاشتن باورهای محدودکننده فرهنگی بسیار کمک کننده است، امتحان کردن مسیر‌های جدید و گشودن در های تازه، شکستن زنجیره شکست و پرورش روحیه ماجراجویانه و کنجکاوی جز کارهاییست که به رشد روحیه موفقیت و آینده نگری یک جوان کمک می‌کند. همچنین تحمل عدم قطعیت‌ها و انتقاد ها و اجتناب از تفکر قالبی (مانند تحصیل صرفاً برای استخدام در بانک) می تواند زمینه ساز رشد شما باشد.

موفقیت‌های نسل اخیر دهه ۷۰، غالباً ناشی از همین شجاعت در انتخاب مسیرهای متفاوت بوده است. وقتی اکثریت به دنبال مشاغل دولتی بودند، افراد موفق به یادگیری مهارت‌های خاص و ورود به بازارهای جدید پرداختند. این بدان معنا نیست که هر انتخاب متفاوتی لزوماً به موفقیت می‌انجامد، اما نشان‌دهنده اهمیت جسارت در تصمیم‌گیری است.

از سویی ما نیازمند تغییر پارادایم فرهنگی نیز هستیم،

ما نیازمند پرورش فرهنگی هستیم که به جای جستجوی درآمد ثابت، به تجربه‌اندوزی بها دهد و شکست را به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری بپذیرد و رویاها را قابل دستیابی بداند.

این تغییر نگرش، به همراه برنامه‌ریزی مالی پیش‌نیاز تحقق آرزوهای ما در شرایط کنونی است.

 

تیم MHS این توصیه‌ها را با تمام وجود و بر اساس تجربیات عملی ارائه می‌دهند. برای مطالعه بیشتر در زمینه مدیریت مالی شخصی، کتاب “بینگو” را پیشنهاد می‌کنیم که حاوی نکات ارزشمندی در این زمینه است. بینگو آخرین کتاب دکتر محمد حسین سلیمانی درباره مسیر رسیدن به ثروت و زندگی موفق نوشته شده است . 

به خاطر داشته باشید که همواره در کنار شما هستیم تا بهترین تصمیمات مالی را اتخاذ کنید.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیگر مطالب
اهمیت تنگه هرمز در اقتصاد جهانی و تاثیرات جنگ اخیر
آیا جنگ ایران و اسرائیل ادامه دارد؟ تحلیل کامل
وبینار
وبینار تحلیلی اقتصاد ایران و طلا در 1404